دلایل موفقیت شرکت های بزرگ
جان دیویس از دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد، جان بخشی به پاکن درون کتابی کـه درباره شرکت های خانوادگی موفق جهان نوشته، سه عامل کلیدی را موجب موفقیت و ماندگاری آنـها مـی داند؛ گذشته افتخارآمـیز که تا پایـان هر نسل، پول سازی و قابلیت اعتماد. جان بخشی به پاکن به منظور نمونـه یک هتل ژاپنی را مـی توان مثال زد کـه در سال 718 مـیلادی یعنی 1290 سال پیش تأسیس شد و اکنون بـه دست چهل و ششمـین نسل از خانواده مدیریت مـی شود. جان بخشی به پاکن اما بسیـاری از شرکت های جدید و نسل امروزی همچون «مایکروسافت» حتی که تا سال 1975 وجود خارجی هم نداشته اند. بعد به راستی علل حیـات موفق شرکت های بزرگ و کوچک و تراز جهانی چیست؟
نگارنده این مطلب تحقیق بسیـار کرد که تا بتواند بـه راز و رمز موفقیت این شرکت ها پی ببرد. آنچه درون پی آمده چکیده این یـافته هاست کـه امـیدوارم مفید باشد.
1- از مدیری دوراندیش و دارای چشم انداز رفیع برخوردار هستند
بدون داشتن چشم انداز رفیع و گسترده نمـی توان بـه قله های موفقیت دست یـافت. آنجا مکان عقاب هایی هست که با بال های قدرتمند و چشمان تیزبین خود درون ارتفاعات بلند پرواز مـی کنند. بدون داشتن چشم انداز خیلی کـه زرنگ باشیم همچون اردک درون آب بـه دور خود مـی گردیم. به منظور تدوین چشم انداز از افراد خبره بهره بگیریم و آن را سرلوحه کار خود قرار دهیم.
2- کالا یـا خدماتی ارائه مـی دهند کـه مورد نیـاز مردم است
ژاپنی ها بـه کالاها و خدمات غیرضروری و بی مصرف «مودا» مـی گویند، یعنی فقط مشتریـان بسیـار خاص با عادات و علایق عجیب و غریبشان سراغ آنـها مـی روند. به منظور نمونـه یک شرکت امریکایی یک نوع عینک تولید مـی کرد کـه دارای برف پاکن بود. ببینید چند درصد مردم مایل بـه خرید عینکی با دوبرابر قیمت واقعی هستند کـه دارای برف پاکن باشد که تا در برف و باران شیشـه عینک آنان را تمـیز کند. البته مفهوم عآن بدین معنی نیست کـه اگر ما کالای مورد نیـاز مردم را تولید کردیم حتماً موفق مـی شویم. حتما عوامل دیگر موفقیت را هم فراهم کرد.
3- کالا یـا خدماتی را ارائه مـی دهند کـه نیـازهای جامعه فردا را برطرف مـی کند
برای نمونـه شرکت مایکروسافت که تا سال 1975 اصلاً وجود خارجی نداشت اما با ابداع نرم افزارهای جدید و تسهیل کننده رایـانـه ئی، خیلی زود بـه یک شرکت تراز اول جهانی تبدیل شد و آقای بیل گیتس بنیـانگذار آن دست کم بـه مدت 10 سال ثروتمندترین مرد جهان بود. درون واقع آنچه باعث تولید این همـه ثروت شد، «ارزش مغز» بود. بـه دیگر سخن اینان حتی یک سنجاق قفلی تولید ند، هرچه بود از نوع خدمات بود. کندوکاو درون جامعه و یـافتن نیـازها، یکی از راه های حرکت بـه سوی کارهای بدیع و نوآورانـه است.
4- آدم مناسب درون جای مناسب
چارلز کخ صاحب صنایع نفتی کخ درون کتاب «علم موفقیت» مـی گوید: یکی از عوامل کلیدی موفقیت، قرار فرد مناسب درون شغل مناسب و مرتبط با اوست. هیچ شرکتی درون هیچ کجای این کره خاکی بدون رعایت این بند، هرگز موفق نبوده است، مگر بـه ثروتی وصل باشد کـه هیچ ارتباطی بـه موفقیت شرکت نداشته باشد و همواره از آن ارتزاق کند. فقط با وجود افراد شایسته و باتجربه و آن هم با رشد پلکانی مـی توان موفق شد. گماردن افراد بی ربط بر مسند امور، نابودکننده امـیال همـه اعضای یک شرکت است. حتما نور چشمـی ها را با حقوق کلان درون خانـه نشاند که تا نتوانند مزاحم کار دیگران شوند کـه البته این هم، افراد زحمتکش جامعه را عقده ئی مـی کند. بعد راه بهتر همان هست که مدیرعامل شرکت ژاپنی «سونی» پیمود، وقتی پسرش مـهندس شد او را درون کنار مـهندسان تازه استخدام شده دیگر قرار داد که تا کار را از پایـه شروع و پلکانی و براساس شایستگی پیشرفت کند.
5- بـه اصول کار تیمـی معتقد هستند و محیط مطلوب کاری ایجاد مـی کنند
وقتی گروهی از افراد مسئولیت مشترکی به منظور تصمـیم هایی دارند کـه بر همـه آنان اثر مـی گذارد، آنان «تیم» هستند. ارائه توضیحات جامع درون خصوص «اصول کار تیمـی» از حوصله و منظور اصلی این نوشتار خارج هست و مقاله ئی مستقل را مـی طلبد. مورچگان سرآمد اصول کار تیمـی هستند. هر مورچه بـه اندازه توان خود کار مـی کند و قوی ترها بـه ضعیف ترها کمک مـی کنند.
رئوس اصول کار تیمـی: داشتن هدف مشترک، ارتباط موثر بین فردی و گروهی، تمرکز و انضباط، لیـاقت و تعهد، فرهنگ تصمـیم گیری، شور و شوق، دریـافت بازخورد، وجود توفان فکری و…
6- بـه کارهای درست پاداش مـی دهند
به هر چیز پاداش دهیم تکرار مـی شود، این جمله مـهم از «مایکل لوبوف» نویسنده کتاب «مـهم ترین اصل مدیریت» است. وی درون ابتدای کتاب خود داستان پسربچه یی را نقل مـی کند کـه برای دستیـابی بـه پاداش معلم، پاسخی را کـه مطلوب نظر او بود مـی دهد و جایزه را مـی برد. بنابر این به منظور موفقیت شرکت ها ضروری هست از قانون پاداش بـه موقع به منظور انجام امور درست پیروی کنیم و هرگز کارهای صحیح کارکنان را بی پاسخ نگذاریم. البته شرکت های بزرگ حتما از قوانین و اصول مربوط پیروی کنند کـه خود پاداش بـه ضد ارزش تبدیل نشود.
7- بـه دنبال نوآوری هستند و به گذشته نمـی چسبند
فناوری و سلایق درون حال تغییر است. آنچه امروز مطلوب نظر مردم هست فردا جایگاه خود را از دست مـی دهد، آنچه امروز سلیقه مردم هست فردا از مد مـی افتد. کمـی بـه اطراف خود نگاه کنیم تقریباً هیچ کالا یـا خدماتی را نمـی بینیم کـه به سرعت از رده خارج نشود. هر روز هواپیماهای جدید، خودروهای جدید، تلفن های جدید و کامپیوتر های جدید بازارهای جهان را اشغال مـی کنند. بعد راه چاره به منظور بقا درون بازار کنونی
به روز نگه داشتن تولیدات و خدمات خود است، آن گونـه کـه مشتری را بـه سوی خود جلب کند.
8- از قوانین و استانداردهای محلی و بین المللی پیروی مـی کنند
شرکت های موفق درون چارچوب قوانین محلی و بین المللی کار مـی کنند. به منظور نمونـه اگر هواپیمایی بسازند کـه منطبق با قوانین محیط زیست نباشد و موتور آن سر و صدا و آلودگی زیـاد تولید کند، نمـی توانند درون بسیـاری از فرودگاه های جهان فرود آیند یـا اگر پساب های صنعتی کارخانـه آنـها تصفیـه نشود و محیط زیست را آلوده کند، با خطر تعطیلی مواجه مـی شوند. اگر از قوانین کار بی اطلاع باشند یـا خودشان را بـه نا آگاهی بزنند چندان دوام نمـی آورند. درون جهان فعلی اغلب یـا بهتر بگوییم تمام محصولات معتبر دنیـا، با پیروی از استانداردهای بین المللی تولید و عرضه مـی شوند و جدی تر آنکه تعدادی از کشورهای اجازه ورود کالاهای زیر استاندارد را بـه قلمروشان نمـی دهند.
9- از اصول مالی و اقتصادی سر درمـی آورند و شاخص های مورد نظر را دنبال و پول سازی مـی کنند
کسب درآمد و سود، انگیزه اصلی اغلب شرکت هاست. تقریباً شرکتی وجود ندارد کـه به دنبال سود نباشد و منظورش ازب و کار وقت تلف باشد. اما پول درآوردن هم راه و رسم خود را دارد و از قانون خود پیروی مـی کند. شرکت های زیـادی را سراغ داریم کـه در ابتدا حسابی پول بـه جیب زده اند ولی خیلی زود ورشکسته شده و از صحنـه بازار خارج شده اند. اغلب علت این وضعیت جدی نگرفتن محیطب و کار است، بعد بهترین پیشنـهاد این هست که با استخدام افراد برجسته درون امور مالی، درک شفافی از فضایب و کار پیدا کنند و اجازه دهند مسوولان مالی تحلیل های واقعی را خدمت شان عرضه کنند.
10- از نقاط قوت و ضعف خود آگاه هستند و تهدیدات و فرصت های موجود درون جامعه را مـی شناسند
امروز شرکت های تراز جهانی با بررسی جمـیع جهات از جمله موارد چهارگانـه فوق یعنی شناخت نقاط قوت و ضعف خود و تهدیدات و فرصت های موجود درون جامعه، چشم انداز خود را تدوین مـی کنند و بدون درون نظر گرفتن این موارد و در تاریکی گام درون راه پرپیچ و خم و شتابانب و کار امروزی نمـی گذارند، بـه دیگر سخن زمان ورود سنتی بـه بازار سپری شده است. حتما با همـه مسائل یک شرکت با دید علمـی برخورد کرد و خوشبختانـه به منظور همـه این امور هم متخصصان کاردان بسیـار است. کافی هست بخشی از وقت و پول شرکت صرف طراحی و بتن ریزی زیرساختی قوی شود که تا با یک تندباد همچون خانـه چوبی فرو نریزد.
بازدیدکنندگان این مطلب، مطالب زیر را هم مطالعه کرده اند :
[راز موفقیت و ماندگاری شرکت های بزرگ دنیـا جان بخشی به پاکن]
نویسنده و منبع: امیر شریفی | تاریخ انتشار: Sat, 28 Jul 2018 06:48:00 +0000